اگر
مزاج طبیعی اندام شناخته شود و با مزاج آن در حالت بیماری مقایسه گردد
طبیب پی می برد که این موازنه تا چه حد بهم خورده است و چه داروئی و چه
مقدار از آن می تواند حالت بهم خوردگی اندام را بوضع طبیعی برگرداند.
مثلاً
اگر مزاج در هنگام تندرستی بسردی گرایش داشته است اکنون در اثر بیماری
بگرمی تمایل پیدا کرده است، پس بیماری گرم است و عضو بیمار از مرز طبیعی
خارج شده است و بگرمی گرائیده، باید با سرد گردانیدن مزاج آن بیماری را
مرتفع ساخت و اگر بیماری گرم و اندام نیز گرم است که در این جا گرمی باعث
گرم کردن بی حد عضو شده است، باید به خنک کردن عضو پرداخت.
بطور کلی اگر در بدن آدمی گرمی غیرطبیعی شدن یابد، باید آن را با داروی سردتر از بین برد.
اگر سردی غلبه کرده باشد باید داروی گرم کننده ای تجویز نمود.
این
گرمی و سردی در اثر ورود مواد غذایی و چیز دیگر در بدن به وجود می آمد که
بر حسب شدت و آثاری که از آن پیدا می شود مزاجی را برای خود از حیث گرمی و
سردی و غیرو که این خود ظهور بیماری استف ظاهر می سازد.
قدما
معتقدند که خوراکیها پس از تغییراتی در جهاز هاضمه داخل در کبد شده و طبع
می شوند و بصفرا و خون و بلغم و سودا تبدیل می شود، صفرا طبعی گرم و خشک
دارد چون آتش.
خون گرم و تر
است چون هوا. بلغم سرد و تر است چون آب و سودا خشک و سرد است چون خاک از
این رو چهار طبع قائل شده اند و صحت سلامتی بدن را به تعادل آنها می دانند.
در
غلبه صفرا مزاج را صفراوی و غلبه خود مزاج را دموی گویند ـ بغلغمی را
بلغمی و سودائی را سودائی گویند گاه دوتای آنها غالب شده دو تای دیگر را
مغلوب می کند، در این صورت چهار مزاج دیگر پیدا می شود که گرم و خشک و گرم و
تر و سرد و خشک و سرد و تر و یکی را معتدل که جمعاً ۹ مزاج تشکی می شود.
▪ نشانه گرمی
غلبه با تشنگی، سوزش، سرخی، زردی آن عضو است و از سردی راحت یافتن است.
اگر سبب گرمی از خون باشد در اینجا گرانی سر، خمیازه کشیدن، کندی هواس،
شیرین بودن دهن، سرخی رنگ بدن،سرخی زبان، پیدا شدن جوشهائی در بدن و خارش و
خون آمدن از لثه و بن دندان است.
خونریزی
بینی کسلی و کاهلی در اعضاء از نشانه های بالاست.و اگر از صفرا باشد زردی
رنگ بدن و زبان و تلخی دهن و خشکی آن و درشتی زبان و خشکی آن و ضعف رفتن
سردل و سوزش معده می باشد.
▪ نشانه سردی
نبودن خشکی و سوزش است سفیدی یا گاهی سیاهی بدن است اگر سبب از زیادی بلغم
باشد، سفیدی و نرمی و سستی و هضم ناقص و آروغ ترش و بسیاری خواب و کندی
هواس و آمدن لعاب از دهان و بینی.
▪ نشانه زیادی سودا:
لاغری، سیاهی بدن و سیاهی و غلظت خون، سوزش سردل، اشتهای کاذب سستی اعضاء که از خلط غالب پرشده است.
در طب گیاهی پایه و اساس در مان روی همین چهار خلط قرار دارد و از نظر علمی کاملاً مورد تأیید می باشد.
نشانه گرمی سردی و سودا در بدن
منبع : موسسه اطلاعرسانی طعام اسرار