ایا باید به حرف های دیگران توجه کرد؟
5 دلیل برای این که نباید به حرف دیگران توجه کنید
5 دلیل برای این که نباید به حرف دیگران توجه کنید
بارها شده که دیگران در مورد ظاهر شما نظر می دهند یا درباره کاری که میخواهید انجام دهید در این مطلب یه 5 دلیل برای این که نباید به حرف دیگران توجه کنید می پردازیم . چه می شود اگر ما به داشته ها، شخصیت، ظاهر و میزان خوشحالی مان از دید دیگران بنگریم؟ این مطلب را بخواید تا متوجه شوید چرا نباید به حرف دیگران و این که چه فکری در مورد شما می کنند، توجه کنید.
همه دوست دارند که دیگران آن ها را دوست داشته باشند. اما آیا این موضوع که بخواهیم دیگران ما را تحسین و تأیید کنند، چیز خوبی است یا خیر؟
این موضوع به این بستگی دارد که شما چقدر می خواهید مورد تحسین و تأیید دیگران قرار بگیرید و چقدر از این تحسین ها شما را راضی می کند. اما باید دید پس از در نظر گرفتن موارد زیر، چقدر این ارضاء شدن، ارزش تلاش و انرژی شما را خواهد داشت؟
1. مردم چیزی را باور می کنند که دوست دارند باور کنند
مردم
Dita Von Teese می گوید: ” شما می توانید رسیده ترین و آبدار ترین هلوی موجود در جهان باشید، اما باز هم شخصی وجود خواهد داشت که از هلو متنفر باشد.”
فرض کنید شما یک هلو هستید که دوست دارید توسط یک فرد خاص خورده شوید. مهم نیست که شما خود را چه میزان خوشمزه و وسوسه انگیز جلوه دهید، اما این فرد خاص حتی یگ گاز کوچک هم از شما نخواهد زد، چه برسد به این که شما را بخورد و شما نمی دانید چرا.
آیا شما کار اشتباهی انجام می دهید؟ آیا به این دلیل است که شما به اندازه ی کافی تلاش نمی کنید؟ شاید اگر کمی رسیده تر بودید ممکن بود وسوسه انگیزتر به نظر بیایید؟ اما چیزی که شما ممکن است ندانید این است که آن فردی که تلاش می کنید توسط وی خورده شوید، همه ی هلو ها را میوه ی شیطان می داند و بدون توجه به خوشمزگی شان، از همه نظر از آن ها دوری می کند.
همان طور که می بینید، انسان ها عموماً درباره ی چیزی مشخص که تغییرش سخت است، بدون توجه به تلاشی که می کنید، پیش داوری می کنند. غیر ممکن است که بتوانید بفهمید که مردم به چه چیز فکر می کنند، چه برسد به این که چرا به یک موضوع فکر می کنند.
البته ممکن است بتوانید با حرف ها و یا کارهایتان روی نظر مردم تأثیر بگذارید، اما فقط تا حد خاصی می توانید تأثیر گذار باشید. هرچقدر هم که تلاش کنید، هیچ وقت نمی توانید کنترل مطلق روی افکار کسی داشته باشید. پس چرا خودتان را خسته می کنید؟
2. فکری که مردم درباره ی شما می کنند هیچ ربطی به شما ندارد
هرچه بیشتر به نظر مردم درباره ی خودتان فکر کنید، نظر مردم تأثیر بیشتری روی شما خواهد داشت. اگر باور اصلی شما بر اساس فکر دیگران است، سرانجام، نظرات آن ها تبدیل به اصالت شما می شود. آیا شما می خواهید خود را به شکل افکار دیگران در بیاورید؟ آیا می خواهید ناخودآگاه، حد و حدود خود را بر اساس نظرات دیگران درباره ی خود تعیین کنید؟
مردم آزادند که هر فکری که می خواهند راجع به شما بکنند، همان طور که شما آزادید هر فکری که می خواهید، راجع به آن ها بکنید. و همان طور که افکار شما به هیچ کس جز خود شما ربطی ندارد، افکار دیگران نیز یه هیچ کس جز خودشان ربطی نخواهد داشت ( حتی اگر راجع به شما باشد).
3. مردم به اندازه ای که شما گمان می کنید، اهمیت نمی دهند
پشت سر شما حرف خواهند زد، درباره ی شما قضاوت خواهند کرد و شما را مورد انتقاد قرار خواهند داد، مخصوصاً اگر شخصی جالب و محبوب باشید. اما مهم نیست که چه مقدار پشت سر شما حرف بزنند، درباره ی شما قضاوت کنند و شما را مورد انتقاد قرار دهند، شما به اندازه ی کافی عزت نفس دارید که پذیرفتن و نپذیرفتن آن ها برایتان مهم نباشد.
این که شما به خودتان اهمیت بدهید و خود را مهم بدانید، لزوماً خودخواهی نیست. چون احتمال می رود هنگامی که شما سرگرم نگرانی برای این موضوع هستید که دیگران چه فکری درباره ی شما می کنند، دیگران نیز سرگرم این هستند به شما اهمیت ندهند.
شما به تأیید هیچ کس نیاز ندارید
این که مورد دوست داشتن، تحسین و تأیید دیگران قرار بگیرید حسی بی نظیر به شما می دهد. تأیید شدن توسط کسی به خاطر انجام کاری خاص و یا گفتن حرفی خاص نیز حسی عالی دارد. اما چون شما نمی توانید تفکرات انسان ها را کنترل کنید، سرانجام، این موضوع شما را دیوانه خواهد کرد.
اما شما باید بدانید که آن قدر ها هم که فکر می کنید، به تأیید کسی نیازی ندارید. در حالی که دوست داشته شدن توسط دیگران حس شگفت انگیزی دارد، توانایی پذیرفتن و اهمیت ندادن به این حقیقت که بعضی از مردم بدون هیچ دلیلی می خواهند که از شما بدشان بیاید، به مراتب حسی بهتر و شگفت انگیزتر دارد.
به مثال هلو بر میگردیم: کسانی که عاشق هلو هستند، ممکن است یک روز از هلو کمتر خوششان بیاید و به تدریج از آن متنفر شوند، و کسانی که از هلو بدشان می آید، ممکن است یک روز شروع به دوست داشتن آن کنند و شما عملاً هیچ کنترلی روی هیچ یک از این ها ندارید. پس هر کاری که انجام می دهید، برای رضایت خود انجام دهید.
اگر مردم شما را بهتر دوست داشته باشند، برای انجام کاری که برای رضایت خود کرده اید، خیلی خیلی بیشتر شما را تحسین می کنند. این را به عنوان یک جایزه در نظر بگیرید. به هیچ عنوان برده ی تأیید دیگران نباشید. تأیید شدن توسط دیگران اعتیاد آور است و شما ممکن است برای گرفتن این تأیید از دیگران، شخصیت خود را از دست بدهید.
کسانی که اهمیت می دهند، در واقع اهمیت نمی دهند و کسانی که اهمیت نمی دهند، در واقع اهمیت می دهند
چیزی درباره ی کسانی که از شما خوششان نمی آید وجود دارد که باعث می شود بیشتر بخواهید کاری کنید که شما را دوست داشته باشند. چیزی درباره ی کسانی که شما را رد می کنند وجود دارد که باعث می شود بیشتر بخواهید کاری کنید که شما را تأیید کنند. شاید این یک چالش است. شاید شما می خواهید به آن ها ثابت کنید که اشتباه می کنند. اما هر چه که هست، یک چرخه ی بی انتهاست. همین که فردی را تحت تأثیر قرار دادید، می خواهید فردی دیگر شما را مورد تأیید قرار دهد. و همین که فردی شما را تأیید کرد، می خواهید فردی دیگر را مجبور کنید از شما خوشش بیاید و این موضوع همچنان ادامه خواهد داشت.
چرا وقتی کسانی هستند که شما را همان گونه که هستید دوست دارند، مزاحم دیگران می شوید؟ گاهی آن قدر روی کسانی که به ما اهمیت نمی دهند تمرکز می کنیم که آن هایی که به ما اهمیت می دهند را از یاد می بریم. این ها کسانی هستند که بدون توجه به چیزی، از شما حمایت خواهند کرد و به شما اهمیت می دهند. این ها کسانی هستن که به شما حس خوبی می دهند و شما با آن ها احساس راحتی می کنید و نیازی به تحت تأیر قرار دادنشان ندارید. این افراد را پیدا کنید و بجای این که خود را خسته کنید، روی آن ها تمرکز کنید، نه فرد دیگر.
با تمامی این تفاسیر، اهمیت ندادن به معنی بی ادب بودن، بی احساس بودن و به شدّت خودخواه بودن نیست. به این معنی نیست که باید فردی باشیم که هر کاری که دلمان خواست انجام دهیم، چون دیگران اهمیت نمی دهند. دستتان را دور کسانی که دوست دارید بچرخانید ولی آن ها را نزنید! بالاخره ما در یک جامعه زندگی می کنیم و گاهی لازم است کسی به ما بگوید که کجا خط قرمز را رد کردیم و کجا زیاده روی نمودیم.
این مطلب به این معنی نیست که دیگر کلاً، به هیچ چیز اهمیت ندهیم. به این معنی است که تا حدی اهمیت ندهیم که بتوانیم تصمیمی مستقل بر اساس اولویت ها، ارزش ها و آرزوهای خودمان بگیریم، نه بر اساس نظر دیگران.
منبع:
بوتیک
7 دیدگاه
مهشید 2014/10/03 در 3:14 ق.ظ - پاسخ
بسییییییییااااااررررررر عاااللللیییی
امیر عمادی 2014/10/03 در 5:44 ق.ظ - پاسخ
ممنون خوشحالم که مورد توجه شما قرار گرفته همیشه شاد و سلامت باشید
حمید 2014/10/07 در 10:58 ق.ظ - پاسخ
دوست عزیز خیلی استفاده کردم.
امیر عمادی 2014/10/07 در 12:52 ب.ظ - پاسخ
خوشحالم که مورد توجه شما قرار گرفته..ممنون که نظر دادید همیشه سلامت و شاد باشید
بهزاد بهفر 2014/10/24 در 4:39 ب.ظ - پاسخ
سلام..میشه لطفا این صفحرو بصورت جزوه تهیه کنم؟یک دنیا ممنون میشم
امیر عمادی 2014/11/04 در 3:23 ب.ظ - پاسخ
سلام بله استفاده از مطالب وب سایت با ذکر منبع موردی نداره .. موفق باشید
mp 2014/12/09 در 11:41 ق.ظ - پاسخ
this text was very good for me.
thank you alot